جشن دانشگاه

سلام از تاخیر پیش اومده این چند روز معذرت خواهی . این چند روز این همخونه ما هوس کرده خونه رو عوض کنیم خلاصه درگیر این کارا بودیم هنوز هم معلوم نیست چی میشه واسه همین فعلا این پست رو می زارم تا خیلی هم تاخیرم طول نکشه.

دیشب از طرف دانشگاه برای جشن دانشجویان جدید خارجی دعوت بودیم بعد از اینکه رفتیم دانشگاه دیدیم توی آمفی تاتر دانشکده MBA کلی آدم جمع شده بود طبق معمول این مدل مراسم ها که همیشه با تاخیر شروع میشه یه یه ساعتی علافی داشت ماهم یه چند تا عکس گرفتیم تا حوصلمون  سر نره . 

ورودی سالن

آرم دانشگاه با استفاده از سنگ ریزه های رنگی

توضیح بالا

بعد مراسم شروع شد و رئیس دانشگاه و رئیس واحد دانشجویان خارجی اومدن و تبریک گفتن و از این حرفا

نفر اول سمت راست رئیس دانشگاه

پروفسور انجی ردی مسئول واحد دانشجویان خارجی

رئیس دانشگاه

آقای مورتی که مسئول ثبت نام از دانشجویان خارجی هست

بعد از هر کشوری یه نماینده اومد و چند دقیقه صحبت کرد و تبریک و خوش آمد گویی و از این مدل حرفا البته از بعضی از کشورها هم نماینده ای نیومد طبق صحبت های رئیس دانشگاه این دانشگاه از کشورهای :

ایران               عراق                       سومالی                 نیجریه                  استرالیا                  آمریکا              سوریه   

چین                بوتان                        سودان                  لیبریا                    یمن و یه چند تا کشور دیگه که اسمشون یادم نمی یاد دانشجو داره و بیشترین دانشجوی خارجیش مربوط می شد به ایران وعراق

نماینده نیجریه

نماینده سودان به قول بچه ها رئیس جمهورشون بود عمر البشیر

بچه های سودان بعد از رقص محلی کشورشون

بچه های بحرین بودن اگه اشتباه نکنم

این خانم هم نمایده ایران بود

بعد از خوش آمد گویی از هر کشور یه گروه اومدن و رقص محلی خودشون رو اجرا کردن این خانمی هم که در تصویر بالا می بیند به عنوان نماینده ایران اومد و واقعا عالی اجرا کرد و همه سالن سکوت کردن وگوش دادن به صدای دف و اجرای زیبای نماینده ایران واقعا دستش درد نکنه آبروی ایرانی ها رو خرید حالا در آخر می گم چرا آبروی ایرانی ها رو خرید .

رقص محلی

رقص کردی بچه های کردستان عراق

گروه ایرانی اجرای موسیقی

 این همون گروه ایرانی هستش که هرچی اون خانم به تنهایی آبروی ایرانی ها رو خرید این دوستان زحمت کشیدن و همه رو بردن.
قضیه از اینجا بود که اومدن روی صحنه و شروع کردن به سازهاشون رو هم صدا کردن (از این مدل چیزا ما که زیاد توی موسیقی اطلاعات نداریم) خلاصه یه 10 یا 15 دقیقه ای طول کشید و نتونستن سازهاشون رو هماهنگ کنن بعد یکی از بچه هاشون عصابش بهم ریخت و شروع کرد رو به سالن با عصبانیت داد و بیداد کردن عراقی ها هم که بهشون بر خورد از سالن رفتن بیرون و در آخر هم یه اجرای نچندان خوب داشتن به طوری که برای 30 ثانیه هم نتونستن با هم اجرا کنن .
آخرش هم با عراقی ها رو صن(اگه اشتباه ننوشته باشم) دعواش شد و خلاصه آبروی هرچی ایرونی بود برد.

اینم احمد دوست عراقیم 

اینم ضیافت شام دانشگاه

اینم عکس یادگاری بچه ها

سجاد، خودم، احمد

 الانم که دارم این مطالب رو می نویسم سجاد اومده پیشم و داره صفحه ای رو که می نویسم می خونه و غلط املایی می گیره راستی این رو هم بگم بعد از اینکه توی مراسم دانشگاه از این کشورهای آفریقایی و آسیایی حسابی جواد بازی دیدیم به این آقا سجاد برخورد و
گفت: خداوکیلی ایران باید می رفت توی اتحادیه اروپا (صدای خنده حضار)

مهدی حنانی

 این رفیق ما خیلی تپلی مپلی واسه همین که ما روشو کم کنیم بازومون رو گذاشتیم کنار بازوش بهش بگیم :
داداش ماهم بازو داریم ها.
خداوکیلی خودتون قضاوت کنید بد می گم

بهرنگ، انجی ردی، احسان

در آخر هم بچه ها اومدن و با پرفسور ردی عکس یادگاری گرفتن .

اینم سعید خانه که بچه ها به ایشون ارادت خاصی دارن

دانلود سری کامل عکس ها