۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

بدون مقدمه 2


ميروم خسته و افسـرده و زار

سـوي منزلگــه ويرانه خويش
به خـدا مي برم از شهـــر شما
دل شوريــده و ديوانــه خويش

*************************

مي برم تا كه در ان نقطه دور
شستشويش دهم از رنگ گنـاه
شستشويش دهم از لكه عشــق
زين همـــه خواهش بيجا وتباه





*************************

مي برم تا زتو دورش ســـازم
زتو ،اي جلــــوه اميد محــــال
مي برم زنـــده بگورش سازم
تا از اين پس نكنــد ياد وصال

*************************

ناله مي لرزد،مي رقصد اشك
آه ، بگــــذار كه بگريزم مـــن
از تو ، اي چشمه جوشان گناه
شايـد آن به كـه بپرهيـــزم من

*************************

بخـــدا غنچـــــه شـــادي بودم
دست عشق آمد از شاخـم چيد
شعلــه آه شد م ، صــد افسوس
كه لبــم باز بر آن لب نرسيـــد

*************************

عاقبت بنــد سفـــر پايـــم بست
ميروم، خنده به لب،خونين دل
مي روم از دل من دست بردار
اي اميـــــد عبث بي حاصــــل

    (فروغ فرخزاد)

۳ نظر:

  1. weblogetoon kheili jalebo zibast,khaste nabashid doste gerami,akshatoon besiyaar jaleban,ba sepas :-)

    پاسخحذف
  2. سپاسگزارم از لطف شما امیدوارم نظرات انتقادی خود را هم برایم ارسال کنید تا بتونم مطالب بهتری تهیه کنم

    پاسخحذف
  3. می برم تا که در آن نقطه دور

    شتشویش دهم از رنگ گناه

    شتشویش دهم از لکه عشق

    زین همه خواهش بیجا وتباه

    قابل توجه ابوذرتون

    پاسخحذف